ایران روانشناس

مطالب به روز در حوزه روانشناسی و توسعه فردی

ایران روانشناس

مطالب به روز در حوزه روانشناسی و توسعه فردی

در این وبلاگ سعی داریم اطلاعات به روز وکاربردی در حوزه های توسعه مهارت های فردی و روانشناسی کاربردی را خدمت شما ارائه کنیم
با ما همراه باشید

کلمات کلیدی

۸ مطلب در آبان ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مرمت قلب شکسته هرگز آسان نیست. هیچ راهی سریع برای جلوگیری از صدمه زدن به قلب شما وجود ندارد.

متوقف کردن دوست داشتن گزینه ای نیست. نویسنده هنری نوون می نویسد: "هنگامی که کسانی که شما را دوست دارند عمیقاً شما را رد می کنند ، شما را ترک می کنند یا می میرند ، قلب شما شکسته می شود. اما این نباید شما را از دوست داشتن عمیق باز دارد. درد ناشی از عشق عمیق ، عشق شما را بارورتر می کند. "

اما چگونه می توانیم از درد فراتر برویم؟ در اینجا 10 نکته من از متخصصان و گفتگو با دوستان برای چگونگی ضربان قلب خود را جمع آوری کرده ام و سعی کرده ام ، به تدریج ، به تدریج ادامه دهم.

  1. پذیرش

من می دانم که سخت ترین کار برای شخصی که قلب شکسته دارد ایستادن و احساس ترک است. اما این دقیقاً همان کاری است که او باید انجام دهد. زیرا هیچ میانبری بدون سهم از موانع موجود نیست. یک واقعیت ساده است: شما باید برای ادامه حرکت غمگین شوید. در طی 18 ماه افسردگی شدید ، درمانگر من تقریباً در هر بازدید تکرار می کند: "از طریق آن بروید. نه در اطراف آن. "زیرا اگر بعضی از مواردی را که مرا درهم می پاشید به اطراف می انداختم ، می خواهم مانند جایی که در مرکز دایره راهنمایی و رانندگی قرار گرفتم ، در آنها به جایی بیفتم. با گذشت درد شدید ، سرانجام به عنوان یک فرد قوی تر آمادگی مقابله با مشکلات را پیدا کردم. به زودی درد سنگر خود را بر من از دست داد.

  1. استقلال خود را بازیابی کنید و لذت ببرید.

تلاش برای پر کردن خلاء خود - بدون عجله در یک رابطه جدید یا تلاش ناامیدانه برای بدست آوردن معشوق خود - در اصل چیزی است که جدا کننده است. بودا آن دلبستگی را که منجر به رنج است ، آموخت. بنابراین مستقیم ترین مسیر رسیدن به خوشبختی و صلح ، جدایی است.

  1. نقاط قوت خود را لیست کنید.

روشی که به من کمک می کند وقتی دیگر احساس خستگی و شکست را امتحان کنم ، لیست کردن نقاط قوت من است. با خودم می گویم ، "خود ، شما 20 سال است که هوشیار هستید! ضعیف ها نمی توانند این کار را انجام دهند! و اینجا ، شما ، بعد از آن 18 ماه افکار خودکشی شدید ، زنده هستید. علاوه بر این ، شما سیگار را از آن مراسم تشییع جنازه در دسامبر سال گذشته سیگار نکشیده اید! از این غم و اندوه بکوشید و سعی کنید فردی تولید کننده در این جهان باشید. اگر نمی توانید نقاط قوت خود را ذکر کنید ، یک پرونده عزت نفس را شروع کنید.

  1. غم و اندوه روند طبیعی نخواهد بود بدون اینکه آرزوی شخصی را داشته باشید که اخیراً او را از دست داده اید.

 

  1. به شخص دیگری کمک کنید.

هنگامی که احساس درد می کنم ، تنها پادزهر تضمین شده برای رنج من این است که همه احساساتم را مرتب کنم ، مرتب سازی بر اساس آنها ، و سپس سعی در استفاده از آنها بکنم. وقتی توجه خود را به شخص دیگری تغییر می دهید - خصوصاً کسی که با همان درد و رنج دست و پنجه نرم می کند - شما برای لحظه ای تقسیم شده خود را فراموش می کنید. و بیایید با آن روبرو شویم ، که در برخی روزها ، مانند یک معجزه احساس می شود.

منبع

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

چگونه شور و شوق از دست رفته را بازیابی کنید؟

زندگی را ساده بگیرید. کارهایی را که از روی عادت انجام می دادید ترک کنید. کارهای کم ارزش را از زندگی خود حذف کنید تا دنیا را بهتر ببینید. تماشای تلویزیون را یک ماه کنار بگذارید و به چیزهایی که فکرتان مشغول کرده، دقت بیشتری کنید آنگاه به ندای قلب تان گوش کنید بار دیگر صدای ضعیفی از درون تان خواهند گفت: (( این کار را دوست دارم زیرا مرا راضی می‌کند و باعث هیجان می شود))
 گوش کن! به کتابخانه شهرتان برو و قفسه های کتاب هارا از یکجا شروع و به یکجا ختم کن.
در آنجا چه چیزی نظر تو را جلب می‌کند؟

 کارهای جدیدی را انتخاب کنید... نقاشی رنگ روغن، ورزشهای رزمی، کاشت درخت، مربی فوتبال کودکان، زبان ایتالیایی را فرا بگیرید و ممکن است که ۱۰ کار جدید را امتحان کنید و ۹ تای آن باب میلتان نباشد و فقط یک مورد آن باقی بماند که با استفاده از همان زندگیتان زیرو شود.
 به تنهایی به کوهستانی یا کنار دریا بروید. فرد می گوید برای انجام چنین کارهایی وقت ندارد این مسئله مثل این است که بگوید من گم شدم ولی چون خیلی دیر نشده نمی توانم به نقشه راهنما نگاه کنم.

 با فکر کردن و آنچه که دوست دارید احساس آرامش خواهید کرد برای این کار انجام کاری که دوست دارید برایتان امکان پذیر باشد فقط باید آن را باور داشته باشید. هنگامی که متوجه شوید کار مورد علاقه تان  چیست، این سوال مطرح می‌شود ما باید با زندگی چه کنم بیشتر مردم نمی‌دانند چه می‌خواهند و این بابت ناراحت هستند.
اگر دقیقاً نمی دانید چه چیزی نیاز دارید به تصور خود رجوع کنید و از نزدیک‌ترین نقطه با حرکت را آغاز کنیم استعداد به معنی خلق یک راهکار هنری نیز توجه کردن به اطرافیان هم یک استعداد است تدریس کردن یک استعداد است اگر بتوانید از مردم به خوبی پذیرایی های مستعد هستید رفع مشکلات استعداد از مدیریت داشتن استعداد از تربیت فرزندان است تصور ما همیشه استعدادهای خود را دست‌کم نمی‌گیریم یک هنرمند سفالگر می‌گوید اگر می‌توانستم آهنگساز هنرمند بودم یک موسیقی دان می گوید اگر تصور در سال چیزی به ذهنم هیچگاه توانایی خود را با دیگران مقایسه نکنیم آن را از دستتان بر می‌آید را انجام می‌دهد استعداد خود را در انجام آن کار بسنجید در صورتی که صدای شما آشکار شد احساس رضایت کنید نه اینکه آرزو کنید و استعدادهای دیگران شما داشتید.

 برگرفته از کتاب آخرین راه شاد زیستن
نویسنده: اندرو متیوس

 

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

اختلال خواب چیست و چه زمانی حاصل می شود؟
خواب یک امر ضروری در زندگی هر فرد است و همچنین تاثیر بسزایی در عملکر های او دارد همه ما میدانیم که نداشتن خواب کافی باعث کج خلقی، اضطراب، استرس و عدم تمرکز کافی در طول روز می شود و وجود همین مسائل باعث بوجود آمدن مشکلات اساسی در روابط عاطفی و روابط اجتماعی فرد می شود.
اختلالات بیدار شدن در خواب وقتی رخ می دهد که ساعت داخلی بدن به درستی کار نکند یا از محیط همگام خارج نشود.
سیستم شبانه روزی

بدن دارای سیستم زمان بندی داخلی به نام سیستم شبانه روزی است که رفتار روزانه و عملکردهای بدن را از طریق چرخه هایی به نام ریتم شبانه روزی تنظیم می کند. ریتم های شبانه روزی بر مواردی مانند الگوهای خواب و خوردن ، دمای بدن و تولید هورمون های خاص تأثیر می گذارد. این ریتم تقریباً هر 24 ساعت تکرار می شود.

بخش خاصی از مغز به نام هسته سوپراشیسماتیک ریتم های شبانه روزی ایجاد می کند. قرار گرفتن در معرض نور نیز بر زمان بندی ریتم ها تأثیر می گذارد. به طور معمول ، ریتم های شبانه روزی با محیط اطراف همگام هستند ، که به افراد کمک می کند تا در طول روز بیدار بمانند و شب ها را بخوابند. اختلالات خواب و بیدار شدن ریتم شبانه روزی هنگامی اتفاق می افتد که هماهنگی بین ریتم های شبانه روزی و محیط خارجی از بین رفته یا هنگامی که سیستم شبانه روزی خود عملکردی ندارد.
اهمیت خواب در چیست؟
خواب یک نیاز اساسی بشر است و از نظر سلامت جسمی و روانی بسیار مهم است. دو نوع خواب وجود دارد که بطور کلی در یک الگوی سه تا پنج چرخه در هر شب اتفاق می افتد

چقدر خواب ما بسته به سن متفاوت است و از نظر شخص دیگری متفاوت است. طبق گفته بنیاد ملی خواب ، بیشتر بزرگسالان هر شب حدود هفت تا نه ساعت خواب آرام دارند. این بنیاد توصیه‌های خواب خود را در سال 2015 بر اساس بررسی دقیق ادبیات علمی مورد بازنگری قرار داد.

بسیاری از ما خواب کافی نداریم. تقریباً 30 درصد از بزرگسالان هر شب کمتر از شش ساعت خواب دارند و تنها در حدود 30 درصد دانش آموزان دبیرستانی حداقل 8 ساعت خواب را در یک شب متوسط ​​مدرسه می گذرانند زمانی که خواب کافی نداشته باشیم باعث بهم ریختن عملکرد می شود این اختلال سبب می شود تا نتوان به شکلی صحیح به فعالیت های روزمره خود رسید به نتیجه نرسیدن باعث از دست رفتن اعتماد به نفس اشخاص می شود. 


پیامدهای کمبود خواب و شرایط همزیستی

خواب به مغز شما کمک می کند تا به درستی عمل کند. نداشتن خواب کافی یا خواب بی کیفیت باعث عواقب احتمالی زیادی می شود. بارزترین نگرانی ها عبارتند از خستگی و کاهش انرژی ، تحریک پذیری و تمرکز مشکلات. عدم  توانایی در تصمیم گیری و خلق و خوی نیز می تواند تأثیر بگذارد. مشکلات خواب اغلب با علائم افسردگی یا اضطراب همراه است. مشکلات خواب می تواند افسردگی یا اضطراب را تشدید کند و افسردگی یا اضطراب می تواند منجر به مشکلات خواب شود.

کمبود خواب و خواب زیاد با بسیاری از مشکلات سلامتی مزمن مانند بیماری قلبی و دیابت مرتبط است. اختلالات خواب همچنین می تواند یک علامت هشدار دهنده برای مشکلات پزشکی و عصبی مانند نارسایی احتقانی قلب ، استئوآرتریت و بیماری پارکینسون باشد. تشخیص

رفتار

درمان خاص اختلالات خواب و بیدار بستگی به نوع اختلال خواب بیدار دارد. به طور کلی ، قرار گرفتن در معرض به موقع استراتژیک در معرض نور و دنبال کردن برنامه خواب تغییرات رفتاری است که ممکن است مفید باشد. ملاتونین هورمونی است که توسط بدن ایجاد می شود و چرخه خواب را تنظیم می کند ، و مکمل های ملاتونین ممکن است در بعضی مواقع برای کمک به هماهنگی ریتم های شبانه روزی بدن با محیط بیرون استفاده شود. بسته به سناریو ممکن است از داروهای دیگری نیز استفاده شود که باعث بیدار شدن یا خواب شود.اختلال در خواب چیست و چه معایبی دارد؟

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

در اینجا به بیان روش هایی پرداخته ایم که توسط آن بتوانید خود واقعیتان را پیدا کنید و روابط عاطفی و اجتماعی بهتری داشته باشید، دقت ور انجام هر کدام از از اهمیت بالایی برخوردار است لذا توصیه ما به شما این است که توجه کافی را به عمل آورید.

اعتماد به نفس خود را شروع کنید.
 در اینجا اعتماد به نفس به معنی اعتماد در یافتن خود است. اگر یک حس عزت نفس محکم ندارید ، به آنچه دیگران باید بگویند گوش فرا می دهید و به اصرار آنها بر آنچه مناسب است گوش می دهید. یاد بگیرید که به خودتان ایمان داشته باشید و به احساسات خود اعتماد کنید. سپس ، با ساختاری پیش می آیید تا حس جدید بودن خود را بر اساس آن پایه گذاری کنید. به یاد داشته باشید ، با خودتان صبور باشید و به توانایی های خود اطمینان داشته باشید. همه چیز با زمان فرا می رسد.

اگر در گذشته قربانی شده اید ، با این مسائل مقابله کنید
آنها قصد ندارند به تنهایی از بین بروند. آنها ممکن است رویکرد شما به زندگی روزمره را رنگین کنند ، و باعث شوند شما به جای انتظارات دیگران ، مطابق انتظارات دیگران عمل کنید.
شروع به اعتماد به قضاوت و فرآیندهای تصمیم گیری ، اشتباهات و همه موارد خود کنید. همه ما اشتباه می کنیم اما از طریق اشتباهات خود را در حال رشد ، یادگیری و رسیدن به خود واقعی خود می دانیم.

مسئولیت بودجه
امور مربوط به خانه و برنامه ریزی در مورد آینده را شروع کنید. افرادی که فاقد احساس خویشتن هستند ، تمایل دارند با یک نگرش بی دقتی "جزئیات" زندگی را نادیده بگیرند ، و معتقدند که همه چیز خود را مرتب می کند. اما همه چیز همیشه خود را مرتب نمی کند. مسئولیت پذیری ، شما را از رسوبات باز می دارد و به شما این امکان را می دهد تا خود متکی و خودمختار باشید ، دیگر با امواج سرنوشت همراه نشوید.
برای شروع دوباره با یک تخته سنگ تمیز آماده شوید. رفتار اخلاقی خود را انجام دهید و به آن پایبند باشید. با غلبه بر عادت های بد شروع کنید.
سیگار کشیدن ، خوردن بیش از حد و نوشیدن سوء مصرف را متوقف کنید. اینها نمونه هایی از خطاها یا عادت هایی است که شما را از عملکرد در اوج خود جلوگیری می کند. آنها همچنین به شما اجازه می دهند با قدم زدن در تحلیل اینکه چرا از این عصا ها به جای یافتن راههای بهتری برای روشن تر کردن زندگی خود استفاده می کنید ، "قلاب را دور کنید".
این مرحله ممکن است برای بعضی از افراد احیا شود ، اما قرار دادن آن در سبد خیلی سخت باعث می شود که از بین نرود. به یاد داشته باشید ، اگر همیشه به آینه نمای عقب خود نگاه می کنید ، نمی توانید زندگی خود را به جلو هدایت کنید!
دنیای خود را سازماندهی کنید و ترس از تصمیم گیری نداشته باشید

شما ممکن است دریابید که انجام سایر امور دیگر به منظور کمک به تسریع روند دستیابی به تصرف هویت شما خواهد بود. بنابراین اتاق خود را تمیز کنید. مشقت را بنویس. آن دعوا را با آن دوست حل کنید. بیرون آوردن همه چیز دیگر راه را برای رسیدن به زمان "من" پاک می کند.
همه ما بهانه هایی داریم که چرا در مسیری که می خواهیم رشد کنیم رشد نمی کند - این می تواند پول ، مدرسه ، شغل ، رابطه باشد ، شما آن را نام ببرید ، کسی از آن استفاده کرده است. اگر زنبور عسل شلوغ هستید ، سعی کنید برنامه خود را پاک کنید تا بتوانید در این حالت بنشینید و مقابله کنید تا بتوانید خود واقعیتاپیدا کردن خودن را پیدا کنید. اگر همیشه اولویت شماره 2 باشد ، هرگز عملی نخواهد شد.

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

چندین راه برای رهایی از احساس بدبختی و دیوار کشی در بدبختی وجود دارد

 

در اینجا چند روش آورده شده است:

 

- ماهیت نفس خود را بفهمید
 

-ذهن آگاهی و مراقبه را تمرین کنید

 این دو مسیر به شما کمک می کنند در لحظه کنونی از زندگی لذت ببرید ، آرامش درونی بیشتری پیدا کنید و از تله های ذهنی خود آگاه باشید.

بیاموزید که چگونه خود را دوست داشته باشید و خود شفقت را تمرین کنید - به جای استفاده از بدبختی به عنوان راهی برای کسب محبت و عشق از دیگران ، یاد بگیرید که چگونه به منبع درونی شفقت و پرورش خود ضربه بزنید.
 

مهارت هایتان را توسعه دهید به جای این که از پایه و اساس احساس بدبختی کنید ، آن را بر اساس مهارت خود در کاری که انجام می دهید پایه ریزی کنید.
 

معنی زندگی را پیدا کنید - معنای شخصی شما در زندگی چیست؟ مسیر واقعی شما چیست؟ با تمرکز بر این پیگیری ، کمتر احتمال دارد که در بدبختی غرق شوید یا از آن برای تقویت نیاز ، وسواس یا احساس بی مصرف بودن بودن. "به ویژه" از دیگران استفاده کنید

 

آیا شما آماده هستید که درام های با ارزش خود را یک به یک رها کنید و به ناشناخته ها بروید؟
و در صلح شادی و همچنین با یک نفس بهتر به زندگی خود ادامه دهید؟

اگر شجاعت این را دارید که سخت کوشی کنید - به جای اینکه انتظار یک راه حل فوری را داشته باشید - پایه های یک زندگی آزاد شده را بنا خواهید کرد. 
 

3 راه شما در بدبختی خود سرمایه گذاری کرده اید

در اینجا متداول ترین دلایلی که اینقدر به بدبختی خود متصل شده ایم را بیان کرده ایم :

 

1-شما اعتقاد دارید که برای شادی باید رنج بکشید

یک عقیده اصلی بسیار متداول که بسیاری از ما در درون خود داریم این است که اعتقاد دارم که "من بد هستم ، بنابراین باید سعادت داشته باشم که خوشبخت شوم." تغییرات دیگر این باور اصلی عبارتند از: "من بی ارزش هستم" ، "خوشبختی غیرممکن است "و" من گناهکار هستم "

 

در ابتدا ، شما ممکن است فکر کنید که این باورهای اصلی احمقانه به نظر می رسند (مطمئناً شما اینگونه احساس نمی کنید!). اما این یک پاسخ بسیار متداول است که من نیز تجربه کردم ، بعداً متوجه شدم که این یک واکنش محافظتی در برابر زانو زدن است. من شما را تشویق می کنم که درباره باورهای اصلی بیشتر بخوانید تا ایده های اصلی خودتان را که باعث رنج شما می شود ، کشف کنید.

 

یکی از متداول ترین مسائل رفتاری که اعتقاد دارد شما باید شاد شوید (و به اعتقادات هسته ای متصل به آن متصل هستید) مجتمع شهادت / قربانی است. شهدا معتقدند که قربانی کردن نیازها و خواسته هایشان در نهایت هزینه خواهد شد ، اما چنین نمی شود.

 

روشهای متداولی که شهید / قربانی تمایل به سرمایه گذاری در بدبختی خود را دارد این است که ناخودآگاه جذب شرکاء یا دوستان اهانت آمیز و سمی به زندگی خود می شوند که احساس می کنند باید آنها را اصلاح کنند (برای اینکه این افراد آنها را دوست داشته باشند). همانطور که می دانیم ، تغییر دادن شخص دیگر غیرممکن است مگر اینکه آنها ابتدا مایل به تغییر خود باشند ، بنابراین شهید / قربانی در یک چرخه بی پایان خودآزار قرار گرفته است زیرا آنها به طور ناخودآگاه به شریک عاطفی یا دوستان خود اجازه می دهند از آنها سوء استفاده کنند.

 

2- تحمل هیجان انگیز و تحریک کننده است

ما با درام احاطه می شویم و هر روز ، درام را محاصره می کنیم. چه این انتخاب ما از برنامه های تلویزیونی یا فیلم ، دوستان یا همراهان ، دوستداران یا شرکا یا مکانهای کار باشد ، ما را تقریباً دائما در سایه زندگی خود در کمین داریم.

 

بیایید با آن روبرو شویم ، شایعات و گاز گرفتن می تواند هیجان انگیز باشد ، فریاد زدن و جیغ زدن می تواند  جالب باشد ، و مسیریابی و عزاداری می تواند اعتیاد آور باشد. چرا؟ زیرا این امر ما را تحریک کرده و ما را از حالت آگاهی خواب آلوده بیرون می اندازد. بدبختی باعث می شود احساس راحتی کنیم. این هیجان را به زندگی ما باز می گرداند - حتی با هزینه ای که فدای صلح خودمان می کنیم..

 

یک بار به یاد دارم کسی به من گفت "صلح خسته کننده است" گویا نوعی پوسیدگی مغزی است. که باعث می شود از شما سؤال کنم ، چطور احساس می کنید کاملاً بی سر و صدا هستید؟ شاید در ابتدا ایده را دوست داشته باشید ، اما عمیق تر از آن ، ممکن است برخی از باورهای غلط راجع به آنچه "صلح" به معنای واقعی آن است ، داشته باشید ، و بنابراین ممکن است به طور ناخودآگاه در تلاش برای "فرار" از آن یا جلوگیری از آن در زندگی خود باشید. که من را به نقطه بعدی سوق می دهد.

 

3-بدون رنج گم شدن می شوید

من معتقدم که عمیق ترین دلیل اینکه چرا ما عمداً در فقدان مردم سرمایه گذاری می شویم این است که بدون بدبختی ما ، چه کسی یا چه کسی خواهیم بود؟ به نظر می رسد ، در سطح ناخودآگاه احساس می کنیم که اگر تمام درام ها ، مشکلات و شکایات ما متوقف شود ، چربی بزرگی به خود نمی گیریم. زندگی ما به چه صورت خواهد بود؟ برای اکثر مردم ، این فکر غیرقابل تصور است و چون درک آن دشوار است ، از آن وحشت دارد. بنابراین ، ما همچنان روی ناخوشایندی خود سرمایه گذاری می کنیم ، زیرا مانع از دیدن آن می شود "سوراخ بزرگ و ترسناک ناشناخته" می شود.

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

ممکن است درک کمی درباره طلاق و تأثیراتی که بر مردان ، زنان و کودکان دارد درک شود. میزان طلاق در ایالات متحده بالاترین میزان در جهان است. پنجاه درصد ازدواج ها به طلاق ختم می شود. شصت و هفت درصد از کل ازدواجهای دوم به طلاق ختم می شوند. به اندازه این ارقام ، واقعیت این است که به نظر می رسد میزان طلاق در حال کاهش است. دلایل این تغییر مشخص نیست. بسیاری از مردم نمی توانند طلاق بگیرند ، بسیاری از مردم توانایی ازدواج ندارند. دلیل دیگر این است که "بومرهای کودک" ، که بخش بزرگی از جمعیت ما را تشکیل می دهند ، دیگر در 20 و 30 سالگی خود نیستند ، سنین که طلاق بیشتر است. انتظار اجتماع این است که زندگی مطلقه نسبت به زندگی متاهل رضایت کمتری داشته باشد. طلاق با افزایش افسردگی همراه است - افراد از دست دادن شریک زندگی ، امیدها و رویاها و سبک زندگی را تجربه می کنند. واقعیت مالی طلاق در درک اغلب دشوار است: همین منابع اکنون تقریباً دو برابر هزینه ها را تأمین می کنند.

پنجاه درصد کل کودکان فرزندان طلاق هستند. بیست و هشت درصد کل کودکان از والدین متاهل متولد می شوند. طلاق زیان است. کمک به کودکان وابسته (AFDC) توسط نیازهای خانواده های والدین طلاق و مجرد تخلیه می شود. از جمله هزینه جمع آوری پشتیبانی کودک.

در اینجا برخی از تجربیات زن و مرد در طلاق آورده شده است.

برای خانم ها:

1. زنان طلاق را دو برابر مردان آغاز می کنند

2. 90٪ از مادران مطلقه ، حضانت فرزندان خود را دارند (حتی اگر آنها آن را در دادگاه دریافت نکردند)

3. 60٪ از افراد تحت رهنمود فقر ، زنان و کودکان مطلقه هستند

4- مادران مجرد با متوسط ​​درآمد سالانه پس از مالیات 12 هزار و 200 دلار از چهار فرزند حمایت می کنند

5- 65٪ از مادران مطلقه هیچ کسانی از کودک دریافت نمی کنند (این رقم براساس کلی از کودکانی که واجد شرایط باشند ، از جمله والدین هرگز ازدواج نکرده ، هنگامی که پدران دارای حضانت هستند ، و والدین بدون حکم دادگاه). 75٪ از کودکان تحت حکم حکم دادگاه (و از زمان شروع دستورالعمل های یکنواخت حمایت از کودک ، افزایش اجباری و تعلیق تجدید مجوز) برخوردار می شوند

6. بعد از طلاق ، زنان به طور کلی نسبت به مردان استرس و تعدیل بهتری دارند. دلایل این امر این است که (1) زنان احتمالاً هنگام پایان یافتن چنین مشکلات ، متوجه مشکلات زناشویی شده و احساس تسکین می کنند ، (2) زنان احتمالاً بیش از مردان به سیستمهای پشتیبانی اجتماعی و کمک از دیگران اعتماد کنند و (3) زنان احتمالاً در هنگام طلاق ، افزایش عزت نفس را تجربه می کنند و نقش های جدیدی را به زندگی خود می افزایند.

7. زنانی که مشغول به کار هستند و فرزندان خود را در مراقبت از کودک قرار می دهند ، ننگ بیشتر از مردان در همان موقعیت را تجربه می کنند. مردان در همان موقعیت غالباً حمایت و دلسوزی را به خود جلب می کنند.

 برای مردان:

1- مردان معمولاً با مشکلات سازگاری عاطفی بیشتری نسبت به زنان مواجه هستند. دلایل این امر مربوط به از دست دادن صمیمیت ، از بین رفتن ارتباطات اجتماعی ، کاهش مالی و وقفه متداول در نقش والدین است.

2. مردان سریعتر از زنان دوباره ازدواج می کنند.

3. در مقایسه با "پدران مهربان" ، مردانی که فرزندپروری مشترک دارند (حضانت قانونی مشترک) ، وقت کافی با فرزندانشان و درک و مسؤولیت مستقیم فعالیتها و مخارج فرزندان در زندگی فرزندان خود درگیر می شوند. رعایت تعهدات حمایت از کودک. رضایت بیشتری نیز از میزان حمایت از کودک هنگام مذاکره در میانجیگری وجود دارد. بودجه ها تهیه شده و مسئولیت به شکلی که والدین درک کنند تقسیم می شود.

4- مردان نسبت به زنان در ابتدا نسبت به طلاق بیشتر منفی هستند و انرژی بیشتری را برای تلاش برای نجات ازدواج اختصاص می دهند.

 

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰


توصیه های متخصص در مورد حرکت ، و خود را متقاعد کنید که این درست است بعضی اوقات خودمان را در روابطی می یابیم که بیشتر از آنکه باعث خوشحالی ما شوند ، بدبخت می شویم ، روابطی که می دانیم در قلب ما درست نیست ، با این وجود باز هم بر ما چنگ زده است. اگر در یک رابطه بن بست وجود دارد که باعث می شود شما را به عقب برگرداند احساس می کنید ، در اینجا برخی از راهکارهای تحقیقاتی مبتنی بر شما وجود دارد که شاید فکر نکرده باشید آن را به خوبی خاتمه دهید و به زندگی خود ادامه دهید:

 

1-اعتیاد را برای عشق اشتباه نکنید

این کار دشوار است زیرا از نظر عصبی ، این دو بسیار مشابه هستند - مطالعات نشان داده است که وقتی شرکای عاطفی که به شدت عاشق هستند در معرض عکس های مورد علاقه خود قرار می گیرند ، مناطق مغزی که فعال می شوند همان مناطقی هستند که در معتادان به کوکائین فعال می شوند. هنگامی که آنها در حال استعمال کوکائین هستند. اما حتی اگر عشق دارای برخی از خصوصیات اعتیاد آور باشد ، محبت سالم نیز ممکن است ویژگی های دیگری مانند احترام ، اعتماد و تعهد را در بر بگیرد ، خصوصیاتی که حتی در آن روزهایی که هیجان و شور و اشتیاق در پیش نمی گیرند ، یک رابطه را قوی نگه می دارند. . در عوض ، عشق اعتیاد آور ، تمایل دارد که هرچه بیشتر باشد ، برای دستیابی به آن "اوج" ، متمرکز شود. شرکایی که رفتارشان غیرقابل پیش بینی است (مثلاً وقتی با آنها صحبت نمی کنند) ، متأسفانه به خصوص به احتمال زیاد شما را در آغوش می گیرند ، زیرا محبت ناسازگار آنها شما را بر روی انگشتان شما نگه می دارد و خواهان چیزهای بیشتری است.

اگر سعی می کنید از رابطه ای که احساس می کند بیشتر از اعتیاد بیشتر است به عنوان یک پیوند دوست داشتنی جدا شوید ، یک راهکار این است که از افکار و احساسات خود در مورد آن شخص خودداری کنید تا گویی او یک روند بیولوژیکی سرد و بالینی است ، تا بتوانید به آن دست یابید. فاصله سالم. به عنوان مثال ، پس از یک هفته عدم تماس ، احساس می کنید موجی از اشتیاق در سینه دارید و فکر می کنید ، "اما من واقعاً او را دوست دارم (یا او) ... من همین حالا باید صدا کنم ..." در عوض ، می توانستید به سادگی به این احساس توجه کنید و به خود بگویید ، "جالب است. هسته ی هدر می رود که دوپامین را آزاد می کند و احساس تمایل ایجاد می کند. خوب ، به کار خود برگردید.

 

2-به خودتان استراحت دهید

ممکن است دوستان و خانواده شما در دو دسته کلی قرار بگیرند - آنهایی که باعث می شوند احساس خوبی نسبت به خود داشته باشید ، همیشه به شما اطمینان می دهند که همسرتان واقعاً شما را دوست دارد و در پایان همه چیز نتیجه خواهد گرفت ، و کسانی که باعث می شوند نسبت به خودتان احساس بدی داشته باشید ، با پیامدهای ظریف یا نه چندان ظریف که برای اینکه در چنین بازنده ای بمانید باید دیوانه ، ضعیف یا احساساتی باشید. ممکن است خودتان را به سمت این دو نوع پشتیبانی جلب کنید - از یک طرف می خواهید احساس راحتی کنید ، اما از طرف دیگر برای ایجاد تغییر به انگیزه نیاز دارید.

یکی از راههای آسایش و تشویق به خودتان ، بدون اینکه خود را فریب دهید یا خودتان را شرور کنید ، این است که با خود دلسوز باشید. خود دلسوزی شامل اطمینان خاطر به خودتان می شود که شما آدم ترسناکی نیستید ، این قابل درک است که در برابر داوری بهتر شما به کسی دلبسته باشید ، و اینکه بسیاری از افراد دیگر نیز به این نوع کارها می پردازند. خود دلسوزی همچنین شامل مراقبت و تمایل به انجام آنچه برای خودتان می کنید ، به عنوان والدین یک فرزند می شوید - این به معنای ماندن در یک رابطه نیست که به شما آسیب برساند

3-خود را در یک برنامه قفل کنید

 

تحقیقات نشان می دهد که افراد در هنگام رسیدن به اهداف خاص اجرای برنامه ، یا برنامه های اجرا شده این طرح ها نشان داده شده است که به افراد کمک می کند تا از وسوسه ، تحقق اهداف درمانی و حتی اجتناب از کلیشه اعضای گروه جلوگیری کنند. شما ممکن است در حال حاضر بسیاری از موارد پیش فرض را دارید که به نفع شما کار نمی کند ، مانند "اگر احساس تنهایی می کنم و دلم برای [شریک زندگی] تنگ شده است ، پس با او تماس می گیرم و از او می خواهم که بیاید در عوض ، می توانید این پیش فرض "سپس" را با رفتاری جایگزین کنید که احتمالاً در طولانی مدت احساس بهتری می کند ، مانند تماس با یک دوست خوب یا گوش دادن به یک آلبوم توانمند. هرچه هر زمان که محرک "اگر" به وجود آید ، تصمیم گیری متفاوتی را تجربه می کنید ، پیوند اتوماتیک تر خواهد شد و مقاومت در برابر الگوی قدیمی ساده تر خواهد بود

 

4-ناسازگاری شناختی را نادیده بگیرید

ذهن ما انسانها روش  های عجیبی در توجیه اقدامات خود دارد به طوری که هرگز مجبور نیستیم احساس کنیم که کاری احمقانه انجام داده ایم یا اشتباه کرده ایم ، پدیده ای به نام ناهماهنگی شناختی. به همین دلیل تمایل  ما رابه وفاداری بیشتر نسبت به گروههایی که برای ورود به آن متحمل شده ایم (به عنوان مثال ، برادری با سرقت شدید) و دلیل اینکه چرا خودمان را پیدا می کنیم در شغل کار خود خدشه دار کردیم یک بار تصمیم نهایی را گرفتیم تا با دیگری تصمیم بگیریم. (ناهماهنگی پس از تصمیم). این نیز یکی از دلایلی است که از بین بردن روابط بد بسیار سخت است  به خصوص وقتی که مدت طولانی در آنها بوده ایم..

مگر اینکه یک رابطه بعد از اینکه قبل ازشروع همواربود ، ناگهان بدتر شود ، پایان دادن آن اغلب به معنای سازگاری با این واقعیت است که برای مدت طولانی ما این کار را تمام نکردیم و این یک اشتباه بود. اگر نتوانیم با این مسئله کنار بیاییم ، ممکن است خودمان ادامه دهیم که تعهد فعلی خود را به روابط توجیه می کنیم ، که به نوبه خود تصمیم قبلی ما برای ماندن در آن را توجیه می کند. آگاهی از شیوه ای که ذهن شما می تواند ترفندهایی برای شما بازی کند ، می تواند در جلوگیری از این دام به شما کمک کند.

 

5-تصمیم خود را بگیرید

پایان دادن به یک رابطه می تواند یک مبارزه طولانی و دردناک باشد و انجام این کار به تنهایی کار ساده ای نیست. شما به یک تیم پشتیبانی خوب نیاز دارید تا بتوانید مسیر خود را حفظ کنید و به شما کمک کند زندگی خود را با فعالیتهای مثبت و سالم پر کنید. اما در نهایت ، تصمیم برای پایان دادن به یک رابطه عاطفی به عهده شماست و تحمل فشارهای اطرافیان بعید به نظر می رسد بسیار طولانی بماند. هنگامی که همه موارد دیگر شکست بخورند ، گاهی اوقات به عقب برگشتن و سؤال از خود کمک می کنید ، خالی بمانید ، واقعاً چه می خواهم؟ فقط جواب را می دانید

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

چقدر میتونه بد باشه؟

توانایی پیش بینی اینکه دقیقاً چه احساسی خواهیم داشت پس از یک گفتگوی دشوار - سؤال از یک دوست عاشقانه یا اجرای یک شکست طولانی مدت تأخیر - یک نوع ابرقدرت خواهد بود. متأسفانه ، تحقیق در مورد ظرفیت ما برای پیش بینی حالات هیجانی در آینده ، که پیش بینی عاطفی نیز نامیده می شود ، نشان می دهد که دقت ما در بهترین حالت ناقص است. اخیراً ، محققان بررسی کردند که چگونه پیش بینی های معیوب می تواند دیدگاه ما از تعامل بالقوه با ارزش بودن را تحت الشعاع قرار دهد.

روانشناس ایمما لوین از دانشگاه شیکاگو می گوید ، یک گفتگوی صادقانه با یک دوست صمیمی ، به عنوان مثال ، می تواند به حل اختلاف و تقویت روابط عاطفی و اجتماعی کمک کند. او می گوید: "این چیزی است که من آن را شر ضروری می نامم." "گفتگو با مردم درباره اطلاعات منفی از هر نوع ، مطمئناً ناراحت کننده است ، با این وجود لازم است که به درک دراز مدت منجر شود." وجود چنین هراسی از ایجاد آسیب وجود دارد. ارائه دهندگان پیش بینی کردند که مبادلات از آنچه که بعدها گزارش دادند مذاکره کنند کمتر لذت خواهند برد. مطالعات در مورد انواع دیگر بیان صادقانه نتایج مشابهی را نشان داد.

لوین گزارش می دهد: "شرکای مکالمه به گفتگوهایی که انتظار دارند ارتباط برقرار نکنند ، واکنش منفی نشان نمی دهند." هنگامی که یک شخص با صادقانه رابطه برقرار کند اما با نیت خوش خیر ، دیگری ممکن است غیر منتظره پذیرنده باشد زیرا آن شخص از "زمینه وسیع تر روابط ، که در بیشتر موارد حول اهداف نیک می چرخد" قدردانی می کند. " می تواند مردم را به سوی جلوگیری از شروع چنین مکالمه سوق دهد.

برخورد دیگری که خیلی ها مایل به طفره رفتن هستند؟ نیاز به گوش دادن به شخصی که دارای نظرات سیاسی متفاوت است. محققان دانشگاه هاروارد به تازگی شواهدی پیدا کردند که شرکت کنندگان در این مطالعه چگونگی احساسات منفی را بیش از حد ارزیابی کردند ، برای مثال ، تماشای سخنرانی یک سناتور از طرف مقابل. (به نظر می رسد یکی از دلایل این بود که آنها فکر می کردند بیشتر از آنچه که نهایتا انجام دادند با چنین سخنرانی مخالفند.) شرکت کنندگانی که از احتمال چنین غافلگیری های احساسی آگاه بودند ، احتمالاً به دنبال مطالب آنلاین از طرف مقابل بودند. راهرو وقتی این فرصت داده می شود.
روانشناس لیندا لوین در دانشگاه کالیفرنیا ، ایروین می گوید: از انتقاد از یک دوست یا شنیدن مخالفان تا درخواست افزایش یا ملاقات با افراد غریبه ، "انواع تعاملات اجتماعی وجود دارد که می تواند ناخوشایند و ناراحت کننده باشد." او می گوید ، تحقیقات خود وی در مورد پیش بینی عاطفی نشان می دهد که مردم غالباً در پیش بینی شدت اوج احساسی که احساس می کنند فاصله ندارند ، اما آنها هنوز هم در مورد اینکه چه مدت دوام خواهد داشت و تأثیر آن را اشتباه می گیرند ، اشتباه نمی گیرند. به طور کلی بر روحیه آنها او می گوید: "آنچه آنها توجه نمی کنند ، این واقعیت است که ، به طور کلی ، تجربه بیش از آن لحظه های ناراحتی است."


منبع

  • هستی سعادت