ایران روانشناس

مطالب به روز در حوزه روانشناسی و توسعه فردی

ایران روانشناس

مطالب به روز در حوزه روانشناسی و توسعه فردی

در این وبلاگ سعی داریم اطلاعات به روز وکاربردی در حوزه های توسعه مهارت های فردی و روانشناسی کاربردی را خدمت شما ارائه کنیم
با ما همراه باشید

کلمات کلیدی

۹ مطلب در دی ۱۳۹۸ ثبت شده است

  • ۰
  • ۰

مردان و زنانی که احساس تنهایی می‌کنند در مقایسه با افرادی که تنها زندگی می‌کنند عمر کوتاهتری دارند.

 

بررسی‌ها نشان می‌دهد احساس تنهایی صرف نظر از نوع بیماری قلبی‌، سطح تحصیلات، شاخص توده بدنی و استعمال سیگار پیامدهای مخربی برای افراد دارد.

 

در این بررسی آمده است مردان و زنانی که احساس تنهایی می‌کنند در مقایسه با افرادی که تنها زندگی می‌کنند بیشتر احتمال دارد دچار مشکلات سلامت روان و بیماری‌های قلبی شوند و همچنین احتمال مرگ زودهنگام در آنان بیشتر است.

 

به گفته محققان احساس تنهایی خطر مرگ را در مردان و زنان دو برابر افزایش می‌دهد. همچنین بروز علائم افسردگی و اضطراب در این افراد سه برابر بیشتر است و کیفیت زندگی آنان نسبت به افرادی که احساس تنهایی ندارند به طور چشمگیری پایین‌تر است.

 

همچنین عدم برخورداری از حمایت‌های اجتماعی پیامدهای جدی روی سلامت می‌گذارد زیرا این افراد سبک زندگی ناسالم‌تری داشته و بیشتر تحت تاثیر حوادث استرس‌زا قرار می‌گیرند.

 

منبع: سلامت نیوز

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

تنهایی را نباید با ترس از تنها شدن برابر دانست. همه آدمها گاهی بخاطر شرایط تنها می‌شوند یا خیلی‌وقت‌ها هم تصمیم می‌گیرند که تنها باشند. تنها بودن اگر تحت کنترل خود فرد باشد، می‌تواند تجربه‌ای مثبت، لذت‌بخش و از نظر احساسی روحیه‌بخش باشد. انزوا یعنی تنها و دور از آدمها بودن و معمولاً نشانه تصمیمی آگاهانه برای تنهایی است. اما تنهایی معمولاً انزوایی ناخواسته است.

درک تنهایی
تنهایی وضعیتی است که فرد احساسی قوی از خالی بودن و کنار افتادن از جمع دارد. تنهایی چیزی بیشتر از حس خواستن یک همراه است. تنهایی یعنی حس قطع ارتباط و دور افتادن از آدمها، طوریکه داشتن هر نوع ارتباط انسانی معنادار سخت یا غیرممکن به نظر برسد. افراد تنها از درون احساس پوچی و خلاء دارند.

تنها بودن و تنهایی یا حتی ترس از تنها شدن باعث ایجاد حس ناامنی، اضطراب و افسردگی به آدمها می‌دهد. اگر از تنها شدن بترسید، ممکن است بیش از اندازه به انسانها خودتان را نیازمند حس کنید و ممکن است احساس کنید باید همیشه کنار دیگران باشید. درحالیکه اگر احساس کنیم همیشه باید کسی کنارمان باشد، یعنی این نیاز دارد ما را کنترل می‌کند.

«تنها بودن» برای افراد مختلف معانی مختلف دارد. خیلی مهم است که بفهمید این ترس شما از کجا سرچشمه می‌گیرد و تا چه میزان این ترس شما و رفتارهایتان را کنترل می‌کند. بعنوان مثال، اگر عنصر اجتماعی دلیل این ترس است، یا با نگرانی‌ از خشونت‌های شخصی در ارتباط است، یا تمرکزتان بیشتر روی یک فرد خاص یا یک نوع افراد خاص است نه هر آدم دیگری، باید متوجه شوید.

شواهد بالینی و تحقیقی این واقعیت را تایید می‌کند که در اکثر موارد دلیل اصلی که زن‌ها و مردها وارد یک رابطه می‌شوند و بعد در یک رابطه می‌مانند، بخاطر ترس از تنها بودن است. و همانطور که هر مشاور خوبی می‌داند، رابطه‌ای که مبتنی بر ترس باشد، مطمئناً رابطه رضایت‌بخشی نخواهد بود. تازمانیکه فرد یاد نگیرد از تنها بودن با خود لذت ببرد، یا تنها خواهد ماند و یا در رابطه‌‌هایی از سر ترس.  معمولاً کسانی که با خودشان راحت نیستند، نه تنها نمی‌توانند بهترین ورژن خودشان باشند بلکه سطح عمیق‌تری از صمیمیت با دیگران را هم نمی‌توانند تجربه کنند.

در بدترین حالت، ترس از تنها ماندن نام‌های مختلفی می‌گیرد: اتوفوبیا، مونوفوبیا و خودبیزاری . این ترس از تنها ماندن معمولاً تاثیر قابل‌توجهی بر کیفیت زندگی فرد دارد. می‌تواند منجر به حملات وحشت شود، فرد را از عزیزانش دور کند و  زندگی فرد را به کلی نابود کند. علائم این مشکل معمولاً تنگی نفس، نفس‌نفس زدن، نامنظم شدن ضربان‌قلب، عرق کردن، حالت‌تهوع و احساس عمومی ترس است. البته هر کس به روش خاص خود ترس از تنها شدن را تجربه می‌کند و علائم خاص خود را دارد.

تاثیرات تنهایی
اثرات تنهایی و ترس از تنهایی می‌تواند منجر به اضطراب، حملات وحشت، فوبیا، افسردگی، خودکشی، اعتیاد به موادمخدر، اعتیاد به الکل و بیماری‌های حاد و مزمن شود. تنهایی مزمن (برخلاف تنهایی طبیعی و نرمال که هرکس گاهی‌اوقات احساس می‌کند) می‌تواند وضعیتی جدی باشد و احتمال مرگ به واسطه سرطان و همچنین سکته و بیماری‌های قلبی‌عروقی را افزایش می‌دهد. افرادیکه خود را از جامعه دور کرده‌اند معمولاً کیفیت خواب پایینی هم دارند که باعث می‌شود به اندازه کافی استراحت نکرده و ضعیف شوند.

چه چیز منجر به تنهایی و ترس از تنهایی می‌شود؟
آدمها به دلایل مختلفی تنهایی را تجربه می‌کنند و بسیاری اتفاقاتی که در زندگی می‌افتد با آن در ارتباط است. تنهایی واکنشی بسیار متداول به طلاق یا جدایی‌هاست. در چنین مواردی، هر دو طرف فقدان فردمقابل خود را احساس کرده و همچنین حس می‌کنند بخاطر این اتفاق یا ناراحتی‌شان از بسیاری جمع‌های اجتماعی طرد می‌شوند.

تنهایی می‌تواند واکنش به یک موقعیت یا اتفاق خاص مثل مرگ یا نبودن طولانی‌مدت عزیزان باشد. همچنین بعد از تولد کودک، ازدواج یا اتفاقات کوچک و بزرگ زندگی ممکن است ایجاد شود. حتی در ازدواج‌ها یا روابط جدی دیگر که بخاطر نبود ارتباط احساسی و عاشقانه دو طرف احساس خشم و عصبانیت دارند هم ممکن است تنهایی اتفاق بیفتد.

ترس از تنها شدن هم می‌تواند از چیزهای مختلف سرچشمه بگیرد. ممکن است در نقطه‌ای از زندگی احساس کرده باشید که دیگران شما را طرد می‌کنند و یا تصور کنید تنها بودن یعنی کسی دوستتان ندارد یا همه نادیده‌تان می‌گیرند. ترس از تنها شدن می‌تواند مستقیم با نداشتن اعتمادبه‌نفس و این باور که از هیچ فعالیتی به تنهایی نمی‌توانید لذت ببرید، در ارتباط باشد.

یا شاید هم هیچوقت یاد نگرفته‌اید که چطور وقتی تنها هستید، احساس راحتی کنید. این هم مثل همه چیزهای دیگر زندگی قابل یادگیری است. شما می‌توانید یاد بگیرید که چطور وقتی تنها هستید، از تنهایی‌تان لذت ببرید. و وقتی بتوانید بر ترس از تنها ماندن غلبه کنید، بلافاصله فردی مستقل‌تر شده و اعتمادبه‌نفستان بالا می‌رود. درواقع، غلبه بر ترس از تنها ماندن مزیت‌های زیادی برایتان دارد. وقتی تنها باشید می‌توانید با آرامش فکر کنید و نوعی آرامش خاص هست که فقط می‌توانید آن را در تنهایی‌هایتان تجربه کنید. خیلی وقت‌ها زمان‌هایی را که به تنهایی می‌گذرانید باعث می‌شوند زمان‌هایی که با دیگران هستید برایتان لذت‌بخش‌تر شود.

درمان تنهایی
جایگزین اینکه تنهایی و ترس از تنها ماندن را یک نقص یا یک خصوصیت غیرقابل‌تغییر شخصیتی بدانید این است که بفهمید تنهایی چیزی قابل‌تغییر است. همچنین خیلی مهم است که بدانید تنهایی و ترس از تنها ماندن تجربیاتی بسیار متداول هستند. طبق تحقیقات اخیر، ۲۵ درصد از افراد بزرگسال حداقل هر چند هفته یکبار حس تنهایی دردناکی را تجربه می‌کنند و این میزان در بین نوجوانان و دانشجویان حتی بالاتر است. حس تنهایی نه وضعیتی ثابت و مداوم است و نه به خودی خود بد است. بلکه باید به آن بعنوان علامت هشداری برای نیازهای مهمی که نادیده گرفته شده‌اند نگاه کنید.

اولین قدم این است که قبول کنید با تنها ماندن مشکل دارید و می‌خواهید احساس و رفتارتان تغییر کند. یادتان باشد، همه ما نقاط قوت و ضعف‌هایی داریم و مخفی کردن ضعف‌هایمان انرژی بسیار بیشتری می‌برد تا اینکه بخواهید روی آنها کار کرده و بر آنها غلبه کنیم.

متداول‌ترین نوع روش درمانی که برای این مشکل استفاده می‌شود، درمان شناختی-رفتاری، واقعیت‌درمانی و رفتاردرمانی است. با کار کردن با متخصصین و روانشناسان باتجربه می‌توانید رویکردهای رفتاری و مهارت‌های ارتباطی جدید و تکنیک‌های خاصی یاد بگیرید که کمکتان می‌کند با اضطراب و افسردگی‌تان کنار بیایید.

تکنیک‌های ریلکسیشن و تمدداعصاب معمولاً در کنار روش‌های درمانی دیگر مورد استفاده قرار می‌گیرند. این تکنیک‌ها شامل روش‌های خاص تنفس، تمرینات ریلکسیشن عضلات، تصویرسازی ذهنی و صحبت کردن با خود است. این تکنیک‌ها به شما کمک می‌کند بتوانید با حس تنهایی، افسردگی و اضطرابتان کنار آمده و بر آنها غلبه کنید.

مدیتیشن هم می‌تواند مورداستفاده قرار گیرد. بااینکه اینها ترس از تنها ماندن را درمان نمی‌کنند اما می‌توانند موقتاً علائم آن را بهبود بخشند.

یک روش درمانی دیگر برای تنهایی و افسردگی، به ویژه در افراد میانسال، درمان به وسیله حیوانات خانگی است. بعضی تحقیقات و مطالعات نشان می‌دهند که وجود یک حیوان می‌تواند احساس افسردگی و تنهایی را بهبود بخشد. طبق یافته‌های مرکز کنترل بیماری‌ها، داشتن یک حیوان خانگی فواید بسیار زیادی برای سلامتی افراد دارد.

منبع:مردمان

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

یک روان‌شناس گفت: افرادی‌که از انزوای اجتماعی رنج می‌برند، احساس می‌کنند که از دنیا کنار گذاشته شده‌اند.

فرناز امیراصلانی در گفت‌وگو با خبرنگار خبرگزاری دانشجویان ایران(ایسنا) منطقه زنجان، اظهار کرد: عواطفی از قبیل طرد شدن برای بسیاری از افراد دردناک است. به همین‌خاطر همه تلاش خود را به کار می‌بندند تا از این تله‌ نجات پیدا کنند. در واقع حتی اگر شخصی احساس کند که از هم‌سن و سالانش بهتر است، این تفاوت می‌تواند رنج‌آور و آزاردهنده باشد، چراکه بیشتر انسان‌ها موافق بودن با اطرافیان‌شان را حتی به احساس برتری ترجیح می‌دهند و معتقدند که تنهایی، ارمغان برتری آن‌ها به شمار می‌رود.

این روان‌شناس ادامه داد: انزوای اجتماعی در اشکال متفاوتی مثل قلدری، مردم‌آزاری و دوری از جمع‌های خانوادگی و اجتماعی بروز می‌کند و ممکن است چنان ظریف باشد که تشخیص و شناسایی آن به راحتی امکان‌پذیر نباشد. در واقع، ممکن است فردی که دچار انزواست ظاهر بسیار سرزنده وشادابی داشته باشد. اما در خلوت خود از نوعی تنهایی عمیق رنج ببرد.

وی تصریح کرد: متاسفانه انزوای اجتماعی در موارد حاد به بیماری‌های روان‌تنی منجر می‌شود و این قشر با انواع اختلالات قلبی، تنفسی، سردرد و بی‌خوابی دست و پنجه نرم می‌کنند. این در حالی است که هراس از اجتماع و اضطراب به خاطر مشارکت اجباری در جمع می‌تواند روز‌به‌روز پررنگ‌تر شده و فرد را مبتلاتر کند. از این‌رو، هیچ راه‌حلی نمی‌تواند جایگزین درمان قطعی باشد.

امیراصلانی خاطرنشان کرد: درمان‌های رفتارشناختی، مفیدترین روش برای هراس‌های اجتماعی و اختلالات کناره‌گیری محسوب می‌شوند؛ چراکه تاکید آن‌ها بر تغییر الگوهای تفکر به موازات اصلاح رفتار است. در واقع، این روش به بیمار کمک می‌کند که حساسیت خود را نسبت به عوامل محرک کاهش دهد و مهارت‌های اجتماعی لازم برای تعامل با جامعه را فرا بگیرد.

این روان‌شناس خاطرنشان کرد: چشم در چشم شدن با مردم، استقبال کردن از دیگران، رد و بدل کردن تعارفات کلامی متداول، جرات‌ورزی به شیوه مناسب، چگونگی پاسخ‌دهی همراه با نشان دادن عکس‌العمل در شرایط و وضعیت‌های مختلف اجتماعی، هم‌چنین انجام مکالمات عادی و روزمره با مردم از جمله مواردی است که در وهله اول به افراد درگیر با انزوای اجتماعی آموزش داده می‌شود.

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

چگونه خودتان را در دو دقیقه آرام کنید

همین حالا یک لحظه بمانید تا خودتان راحت شوید و این چهار مرحله را خودتان امتحان کنید:

 

1. خود را یخ بزنید.

بازی را که در کودکی بازی کردید به یاد بیاورید که ناگهان حرکت میانی را متوقف کردید ، مثل اینکه در یخ منجمد شدید؟ همین کار را انجام دهید بخش های بدن ، احساسات و فرآیندهای فکر خود را متوقف کنید. خودتان را به عنوان یک شخصیت کارتونی که با اسلحه بی حوصله زده شده است فکر کنید. حتی اگر کمک کند می توانید آن را کمی نمایشی کنید.

 

2. روی انگشت شاخص خود متمرکز شوید.

(اگر اولین قدم را مشکل دارید) به این مرحله بروید. برای بیست و شصت ثانیه ، فقط روی قسمت پشت انگشت شاخص خود تمرکز کنید. بگذارید ذهن و بدن شما توسط آن مصرف شود.

 

آن را به شما نزدیک کنید. ناخنها ، چینها و آن خطوط کوچک اثر انگشت را مطالعه کنید. اگر وضعیت شما پر سروصدا است ، بگذارید صداهای اطراف شما در یک پس زمینه واحد ادغام شوند ، و بگذارید از توجه شما محو شود.

 

3. نفس آگاهانه بکشید.

تمرکز خود را رها کنید و با بدن خود مجدداً بررسی کنید. یک نفس عمیق و آگاهانه به خود بکشید ، سپس بگذارید آن را از دهان خود عبور کند ، آرام و با آرامش ایجاد کند ، موجی از آرامش ایجاد کند که از درون سینه شما شروع می شود و از طریق وجودتان به سطح پوست شما شناور می شود.

 

4. آگاهانه به اطراف نگاه کنید.

وقتی دوباره با محیط اطراف خود ادغام می شوید ، صحنه را جلوی خود اسکن کنید. تا حد امکان با آنچه در راه بیداری هنگام صبح از خواب بیدار می شوید ، متمایز شوید.

 

به فکرهایی که می خواهند به عقب برگردانید به ذهن خود آگاه شوید و با نگرش کنجکاوی آنها را مشاهده کنید.

 

حال شما چطور است؟

 

اکنون ممکن است کمی با احساسات خود در تماس باشید ، از افکار قبلی فاصله بگیرید و با لحظه فعلی در ارتباط باشید.

 

مهمتر از همه ، خواهید فهمید که ریشه ناراحتی شما افکار شماست. همه چیز دیگر مانند احساسات و ناراحتی جسمی و درد از آنجا شروع می شود.

 

اگر در ابتدای کار مشکل کم کردن ذهن دارید ، این را امتحان کنید: اگر مرتباً مراقبه می کنید ، آخرین لحظه جلسه خود را به همان روش روی همان انگشت متمرکز کنید. انجام این کار ، احساس شفافیت ، آرامش و دلبستگی را با عمل مرتبط می کند.

 

و اگر مدیتیشن نمی کنید ، زمان بسیار خوبی برای شروع است! این به شما در توانایی شما در مقابله با موقعیتهای استرس زا به طور کلی کمک می کند و به طور چشمگیری اثرات این تکنیک را بهبود می بخشد.

منبع

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

تصمیم گیری یکی از مهم ترین مسائلی است که همه ما هرروز با آن سروکار داریم.
همین الان تعدادی از تصمیم هایی که امروز گرفته اید را نام ببرید.
یک ساعت بیشتر بخوابم یا نه؟
با مترو بروم یا با تاکسی؟
چای بنوشم یا قهوه؟
اما این ها تصمیمات کوچک، ساده و روزمره هستند.
تصمیم گیری های دشواری هم وجود دارند. زمان هایی که ما دچار دودلی می شویم. وقتی که نمی دانیم بهترین انتخاب کدام است.
شما هم حتما چنین مواردی را تجربه کرده اید! فکر کنید.

مثلاً انتخاب رشته تحصیلی. انتخاب همسر. تصمیم درباره جدایی. تصمیم درباره مهاجرت. انتخاب شغل و … .
به راستی، چه چیزی مانع تصمیم گیری ما می شود؟ چرا نمی توانیم بهترین انتخاب را تشخیص دهیم؟
و مهم تر از همه چطور بهترین تصمیم گیری را داشته باشیم؟
در این مقاله به همه این مباحث می پردازیم و به همه سوالات شما درباره دودلی و تصمیم گیری پاسخ می دهیم. پس تا پایان با ما همراه باشید.

 

1- تصمیم با ذهن خودآگاه یا ناخودآگاه

ذهن خوآگاه ما فقط حدود ۵ درصد از تصمیمات ما را بر عهده دارد. بنابراین ۹۵% افکار، احساسات و رفتار ما به صورت ناخودآگاه است.
ناخودآگاه همانند بچه ای است که یک دست او در دست شماست. و دست دیگرش در دست کائنات؛ ناخودآگاه قدرت خیلی زیادی دارد. ولی متأسفانه شعور ندارد! یعنی نمی تواند خوب و بد را از هم تشخیص دهد.

بنابراین تصمیم های مهم و حیاتی زندگی نباید در ناخودآگاه صورت گیرند. در حالیکه گفتیم ۹۵% تصمیمات ما در ناخودآگاه است. پس چه کاری باید انجام دهیم؟
باید باورها و دستورالعمل هایی را که در ناخودآگاه ما ثبت شده و باعث می شوند تصمیمات غلط بگیریم، از ذهن ناخودآگاه پاک کنیم و به ذهن خودآگاه خود منتقل کنیم.

 

2- انواع تصمیم گیری

الف) تصمیم گیری سیستم ۱: شهودی

نوعی از تصمیم گیری که برای انتخاب قکر نمی کنیم. بلکه همان مسیر همیشگی را انتخاب می کنیم.
مثلاً شیوه ی راه رفتن ما. هیچ وقت برای اینکه راه برویم، به این که چطور راه برویم فکر نمی کنیم. بلکه مثل همیشه قدم بر می داریم.

ب) تصمیم گیری سیستم ۲: استدلالی

نوعی از تصمیم گیری که به فکر کردن نیاز دارد. مثل انتخاب رشته، شغل یا همسر.

 

3- پتانسیل محدود مغز برای تصمیم گیری

ما در یک سری از تصمیم گیری ها، این قدر وقت صرف می کنیم و به نتیجه نمی رسیم که ذهن تحت فشار قرار می گیرد. بنابراین مغز برای فرار از این فشار، دستور می دهد که این تصمیم گیری را فراموش کنیم و میانبرهایی برای رهایی از دودلی های این چنینی ایجاد می کند.

مثلاً مدت هاست دودل هستی که از رابطه ای که از آن احساس رضایت نمی کنی، خارج شوی یا نه؟ و نمی توانی تصمیم بگیری.
در این صورت ذهن دستور می دهد که فراموش کنی. میانبری که میسازد به طوری است که از این پس حتی ناخودآگاهت باور می کند که رابطه خیلی خوبی داری.

 

عملکرد نیمکره های مغز

نیمکره چپ مفز انسان مسئولیت و توانایی جمع آوری اطلاعات را دارد.
نیمکره راست مغز ما وظیفه تحلیل را برعهده دارد. زمانی نیمکره راست مغز ما کار می کد که حال ما خوب باشد.
به همین دلیل است که هنگام وقوع یک مسئله، گفته می شود، باید ابتدا اطلاعات کافی را جمع آوری کنید. سپس همه چیز را رها کنید. کاری را انجام دهید که حالتان را خوب می کند.
برای این که برای حل مسئله نیاز به تحلیل دارید که بر عهده نیمکره راست مغز شماست. پس باید حال شما خوب باشد که نیمکره راست مغز شما کار کند.

 

تصمیمات مهم، جایگزین تصمیمات کم اهمیت

بعضی از ما هرروز وقت زیادی را صرف تصمیمات بی اهمیت می کنیم. مثلاً اینکه امروز چه غذایی بپزم؟
این تصمیمات کم ارزش انرژی زیادی از مغز ما می گیرند. توانایی مغز انسان نیز محدود است. بنابراین اگر انرژی مغزمان را صرف انتخاب های کم ارزش کنیم، مغز پاسخگوی تصمیمات مهم ما نخواهد بود.

در نتیجه باید یک بار برای همیشه تصمیمات کم ارزش را جمع بندی کنیم و انرژی خود را بیشتر از این هدر ندهیم.
مثلاً درباره همان آشپزی، می توانیم یک بار یک لیست غذا آماده کنیم. این طوری دیگر نیاز نداریم که هرروز برای انتخاب غذا وقت و انرژی صرف کنیم.

 

منبع

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

انزوا طلبی چیست؟

انزوا طلبی الگویی نسبتا ثابت از ویژگی های شخصیتی است که شامل ترس از طرد شدن ، اعتماد به نفس پایین و احساس شرم و خجالت در روابط می شود.  این افراد تنها ماندن را ترجیح می دهند و فقط در صورتی که نسبت به افرادی حس اعتماد سازی شکل گرفته باشد وارد رابطه می شوند. از منظر تخصصی روان شناسی دو تیپ گروه هستند که این ویژگی ها را دارند اما وجه تفارق آن ها مهم است .

تیپ شخصیتی اسکیزویید که الگوهای رفتاری انزواطلبانه آن ها کاملا از سر بی میلی به ارتباط است . اما تیپ انزواطلب دیگر الگوهای رفتاری اجتنابی اشان به دلیل ترس از پذیرفته نشدن و طرد و انتقاد از سوی دیگران است. آن چه در این خوانش منظور است دومین تیپ رفتاری است و نه شخصیت اسکیزویید.
 

ریشه های انزوا طلبی چیست؟

  • الگوهای تربیتی کنترل گرانه: والدینی که قدرت استقلال به کودک نمی دهند و مرتبا او را چک می کنند و با تعریف باید و نبایدهای غیر ضروری رفتار کودک را کنترل می کنند او را مستعد انزواطلبی می کنند.
  • خلق و خوی اولیه خجالتی بودن: همه کودکان با یک ویژگی ثابت به دنیا نمی آیند . پایه های زیستی و ژنتیکی در نوع رفتار آن ها تاثیر دارد. برخی کودکان از ابتدای تولد با الگوهای زیستی دوری گزینی واکنش نشان می دهند. معمولا از غریبه ها روی بر می گردانند و پشت والدین خود قایم می شوند و از پاسخ دادن به سوالات امتناع می کنند. این کودکان می توانند زمینه های گوشه گیری را داشته باشند.
  • نداشتن اعتماد به نفس: افرادی که استقلال طلبی و فردیت آن ها در سنین کودکی به درستی ارضا نشده و درک درست و کاملی از توانمندی های خود ندارند و تصویر ذهنی که از خود دارند مغشوش و ضعیف است ، مستعد انزواطلبی هستند.
  • مشکلات خانوادگی: خانواده هایی که با انبوهی مشکلات رفتاری ، مالی، بزهکاری یا رویدادهایی مثل طلاق و اعتیاد مواجهند کودک را در بستر انزوا طلبی می توانند قرار دهند.
  • ترس از نتیجه: افرادی که توان رویارویی با واقعیت را ندارند و شکست را به عنوان بخشی از واقعیات زندگی نمی پذیرند یا در ذهن خود واگویه های منفی نسبت به انتقاد دارند می توانند جزو انزواطلبان قرار گیرند.

 

خصوصیات انزوا طلبان چیست؟

  • بدبین هستند.
  • از معاشرت خودداری می کنند.
  • طاقت مواجهه با انتقاد را ندارند.
  • اعتماد به نفس پایینی دارند.
  • احساس بی کفایتی و بی ارزشی دارند.
  • خود را ناارزنده سازی می کنند.
  • دید مبالغه آمیزی به شکست دارند.
  • از صمیمیت گریزانند.
  • دوستان کمی دارند.
  • حساسیت زیادی نسبت به انتقاد دارند.
  • اعتماد و وفاداری دیگران نسبت به خودش را می آزماید.
  • با رویا و خیال پردازی بیشتر از واقعیت سر و کار دارند.
  • از فعالیت های گروهی خودداری می کنند.
  • پیش بینی منفی به شروع روابط دارند.
  • فرار از ارتباطات در آن ها احساس ملال و اندوه ایجاد می کند.

 

راه های درمان انزوا طلبی چیست؟

  • توانمندی های خود را مرور کنید: یکی از ریشه های اصلی انزوا طلبی عدم شناخت فرد از خود است . شناخت آگاهانه از سایه روشن های شخصیتی ، پذیرش ضعف ها و استمرار در به خاطر داشتن نقاط قوت می تواند فرد را از درون قدرت بخشد.
  • مهارت های اجتماعی خود را تقویت کنید:  برخی از علت های ترس از رابطه در انزواطلبان ناشی از عدم داشتن مهارت اجتماعی آن هاست . انزوا طلبان با یادگیری شیوه های شروع، ادامه و پایان یک رابطه و مهارت های ارتباطی بخش کثیری از ترس های خود را می توانند مدیریت کنند.
  • خود را در فضای معاشرت با دیگران قرار دهید: ترس از انتقاد یا طرد شدن نوعی ترس پیش بینانه منفی از رویدادهاست . انزوا طلبان با مواجهه سازی و حساسیت زدایی خود می تواند دریابد که همیشه آنچه می اندیشید محقق نمی شود.
  • تفکرات ناارزنده ساز خود را ارزیابی کنید: مرور شناخت های ناقص و تفکرات ناکارامد مثل من خوب نیستم ، من ناکاملم ، من بی کفایتم یا ... فرصتی می دهد تا فرد آگاهانه برداشت ها و ادراکات غیر منطقی خود را سامان بخشد.
  • از یک درمانگر راهنمایی بگیرید: گاهی ریشه های انزواطلبی عمیق تر از آن است که فرد به تنهایی بتواند آن را بهبود بخشید . لذا صحبت با یک روانشناس یا درمان گر گزینه مناسبی برای درمان خواهد بود.

 

منبع

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

علل خودکشی به اندازه تمام انسان ها گسترده بوده و هر کس دلیل خاص خود را دارد. همیشه برای ما سوال است که یک فرد به چه نقطه ای می رسد که هم جرات و هم قصد پایان دادن ارادی به زندگی خود یعنی خودکشی را پیدا می کند. ثروتمند و فقیر، کارگر و کارفرما، پیر و جوان، همه و همه گاهی به مرحله خودکشی می رسند. اما علت خودکشی هر چه که باشد همیشه منجر به وقوع خودکشی نمی شود. اگر احساس می کنید در اطراف شما کسی نشانه ای از خودکشی دارد، بهتر است با مطالعه این مقاله به برخی از مهم ترین علل خودکشی پی ببرید. با برطرف کردن این علل می توانید به فرد در معرض خطر کمک کنید و یا با در میان گذاشتن موضوع با افراد متخصص با راه های پیشگیری از خودکشی آشنا شوید.

پیش از علل ماهیت خودکشی را بشناسید

ماهیت خودکشی چیست؟

خودکشی انفرادی ترین تصمیم زندگی انسان است. در خودکشی فرد به جایی می رسد که دیگر زندگی و این دنیا را نمی خواهد و یا در جستجوی زندگی بهتر یا به دنبال پایان شکنجه است. نکته ای که در تمام این افراد بارز است، خسته شدن از زندگی و ناتوانی در تحمل شرایط است. مسائلی که در این مطلب به آن خواهیم پرداخت، دلایلی است که فرد را از زندگی خسته می کند و به قولی عطای آن را به لقایش می بخشد؛ در نتیجه اقدام به خودکشی می کند.

 

علل اصلی خودکشی چیست؟

علل خودکشی مثل راه های آن متفاوت است. هرکس مشکلات زندگی خود و توانایی سازگاری متفاوتی است. اصلی ترین علل خودکشی به شرح زیر است:

1- نداشتن مهارت سازگاری

به دلیل ناتوانی در مقابله با شرایط و اتفاقات آسیب زا، ممکن است افراد برای مقابله تصمیم به خودکشی بگیرند. به دلیل ضعف تربیتی والدین و سیستم غلط آموزش و پرورش، کودکان در سنین پایین مهارت های مقابله ای، مهارت سازگاری و مهارت های زندگی را نمی دانند و در شرایط سخت تصمیم به خودکشی می گیرند.

2- اختلالات روانی

اختلالات روانی

تجربه اختلالات روانی و یا داشتن سابقه خانوادگی اختلالاتی مثل افسردگی، دوقطبی، جنون آنی، اضطرابی و ... یکی از علل اصلی خودکشی است. به دلیل ناآگاهی افراد از شکل بروز بیماری های خلقی، معمولا زمان مناسب برای درمان را از دست می دهند. بیماری های روحی مثل بیماری های جسمی درد ندارد و با پرخاشگری، بی حوصلگی، خواب نامناسب، غمگینی، انزوا و ... خود را نشان می دهد. واکنش دیگران به این رفتارها حتی توهین آمیز و سرکوب کننده می باشد، اما در مقابل دردهای جسمی اکثرا ترحم و توجه دریافت می شود.

3- خشم شدید

گاهی اوقات خشم و ناراحتی شدید فرد، باعث می شود او به جایی برسد که نخواهد دیگر در زندگی بماند. او به جای تخریب فردی که اشتباه کرده، خود را از بین می برند. آموزش مهارت های کنترل خشم برای کاهش این نوع خودکشی بسیار لازم به نظر می رسد.

4- بیماری های جسمی

کسانی که از بیماری های شدید جسمی رنج می برند یا طی یک حادثه، نقص شدید عضوی پیدا کرده اند، در معرض خطر اقدام به خودکشی هستند. این افراد نمی توانند با زندگی جدید کنار بیایند و به حدی می رسند که تحمل بیماری از توانایی آنها خارج است. ناامیدی، افسردگی و بی انگیزگی برای ادامه زندگی آن ها را اقناع به خودکشی می کند. 

5- ارتباطات ناسالم

روابط دوستانه و عاشقانه آسیب زا با افرادی که وضعیت روانی با ثباتی ندارند باعث آسیب دیدن روان فرد و تغییر نگرش او نسبت به زندگی می شود. ارتباطات ناسالم خطر خودکشی نوجوانان را بیشتر می کند.

6- سوءمصرف مواد مخدر

سوءمصرف مواد مخدر

سابقه مصرف مواد مخدر ارتباط زیادی با خودکشی دارد. بار روانی مصرف مواد مخدر، توهم های ناشی از مصرف، عدم کنترل خود و واکنش قهری دیگران باعث می شود فرد برای فرار از پیامدهای اعتیاد، اقدام به خودکشی کند.

7- ناامیدی از مهم ترین علل خودکشی

شرایط بحرانی اقتصادی و فرهنگی یک جامعه باعث می شود که افراد، به سختی خود را نسبت به آینده ای روشن امیدوار کنند. نابرابری، تبعیض، بیکاری و امثال این مشکلات، باعث احساس یاس شده و فرد حس می کند هیچکاری از دستش بر نخواهد آمد و هیچ شانسی برای موفقیت ندارد.

8- برخی دیگر از دلایل شامل

  • شکست خوردن متعدد در تجارب زندگی
  • سابقه خانوادگی خودکشی
  • مرگ یک عزیز
  • از دست دادن یک رابطه مهم
  • از دست دادن شغل
  • احساس شدید حقارت 
  • تجربه مورد تجاوز قرار گرفتن یا سوء استفاده جنسی و جسمی

 

بررسی علل خودکشی پیش از وقوع حادثه

برخی از علائمی که با دیدن آن ها باید واکنش مناسب نشان دهید در ادامه آورده شده است. در برخورد با بیمار خودکشی بیشتر باید به نشانه های زیر توجه کنید. اما گاهی می‌بینیم که فردی بدون هیچ علامت و نشانه ای و به ظاهر در کمال سلامت، خود را می کشد و هیچ پیش بینی را ممکن نمی کند. در هر صورت برخی از علائم هشدار دهنده خودکشی که قابل شناسایی هستند عبارتند از:

  • داشتن علائم افسردگی
  • خروج از جمع دوستان و خانواده
  • ناراحتی و ناامیدی
  • عدم علاقه به فعالیت های لذت بخش قبلی یا بی حسی نسبت به اتفاقات اطراف
  • تغییرات فیزیکی مثل عدم انرژی، خواب نامنظم، تغییر در اشتها و وزن
  • از دست دادن اعتماد به نفس و داشتن نظرات منفی در مورد خود
  • صحبت زیاد درباره مرگ، جهان پس از مرگ، فلسفه زندگی و خودکشی
  • انجام شدید برخی فعالیت های شخصی مثل نظم دادن به اموال، شرایط بیمه و ...

 

راه های پیشگیری و رفع علل خودکشی

راه های پیشگیری از خودکشی

در برخی از موارد، تشخیص فردی که قصد خودکشی دارد بسیار دشوار است. تمام شرایط طبیعی به نظر می رسد اما به محض مشاهده هریک از شرایط هشدار دهنده، باید اقدامات زیر را انجام دهید. حتی در شرایط عادی نیز این اقدامات لازم است اما در شرایط بحرانی بسیار ضروری خواهد بود:

روان درمانی راهی موثر در رفع علل خودکشی

بسیار مهم است که در صورت مشاهده عوارض اختلالات روانی، به خصوص افسردگی، حتما بلافاصله به روانشناس مراجعه کنید. شاید شما فکر کنید که این رفتارها نشانه بلوغ یا نشانه جلب توجه است، اما این فکر نشانه ناآگاهی و عدم توانایی شما در ارتباط موثر با فرزندتان است. بنابراین مشکلات روانی را جدی بگیرید و برای درمان آن اقدام کنید. مشاوره افسردگی ضروری بوده و در نظر داشته باشید که هزینه‌های روان درمانی بسیار ناچیزتر از هزینه های تحمیلی ثانویه خواهد بود.

دارو درمانی

گاهی اوقات مشکلات به حدی است که فرد نیاز به استفاده از دارو دارد. در این گونه موارد با تشخیص پزشک و روان پزشک و کمک روانشناس، داروهای مناسب برای کنترل وضعیت خلقی و مکانیزم های مغزی فرد تجویز خواهد شد. به همراه دارو درمانی نیاز است روانشناس دائم وضعیت روانی فرد را تحت نظر داشته باشد تا از خودکشی احتمالی جلوگیری کند.

توجه مثبت نامشروط

گاهی پاسخ "خوبم" دیگران نسبت به احوال پرسی شما دقیقا معنی اصلا خوب نیستم می دهد اما شما متوجه نمی شوید. خیلی ها می گویند خوب هستند چون حوصله و رغبتی برای پاسخ دادن یا حرف زدن با شما را ندارند. به آن ها نزدیک شوید، بدون قضاوت و با توجه مثبت نامشروط با آن ها برخورد کنید.

آموزش توانایی سازگاری

آموزش توانایی سازگاری توسط روانشناس و متخصص، برای همه افراد مهم است، مخصوصا کسانی که زمینه انجام خودکشی را در آن ها حس می کنید. فرد باید بداند نسبت به شرایط سخت چگونه رفتار کند و چگونه به بحران ها واکنش نشان دهد. خودکشی در مقابل تمام شدن یک رابطه عاطفی سطحی و کوتاه مدت، و یا خودکشی بخاطر مشروط شدن در دانشگاه قطعا راه حل مناسبی نیست. مهارت های حل مسئله به افراد کمک می کند تا در زمان های بحرانی با دید بهتری به موضوع نگاه کنند. 

داشتن ارتباطات سالم

هرکس در زندگی افرادی را نیاز دارد که او را دوست داشته باشند و به او اهمیت دهند. داشتن خانواده مهربان و دلسوز، داشتن دوستان فداکار و صمیمی و داشتن یک رابطه عاشقانه کامل و لذت بخش، همه و همه به فرد مستعد، انگیزه ادامه زندگی، حتی در شرایط سخت را خواهد داد.

داشتن هدف و انگیزه

داشتن هدف و انگیزه

مهم ترین علت خودکشی بی انگیزگی است. لازم است که صحبت های عزیزانتان درباره آینده و ناامیدی او را جدی بگیرید. علل بی انگیزگی او را کشف کرده و از متخصص برای راهنمایی کمک بگیرید. داشتن یک شغل مناسب، انجام فعالیت های هنری و ورزشی و انگیزه های تحصیلی، می تواند به فرد برای ادامه زندگی محرک کافی را بدهد. درمان های شناختی نیز به فرد برای اصلاح تفکر نسبت به زندگی و تغییر نگرش های منفی بسیار لازم است. 

معمولا کسی که اقدام به خودکشی می کند، مدت ها درباره آن فکر کرده و برای اقدام به خودکشی برنامه ریزی می کند. بنابراین نادیده گرفتن صحبت ها و نشانه های خودکشی موضوعی را حل نمی کند. بسیاری از خانواده ها با وجود نشانه های خودکشی به آن اهمیت نداده و تنها پس از ارتکاب آن به فکر درمان و حل مسئله می افتند. حتی اگر فرد از خودکشی جان سالم به در ببرد آسیب های جبران ناپذیری به جسم خود ممکن است وارد کرده باشد. بنابراین پیشگیری از خودکشی اهمیت بیشتری پیدا می کند.

 

منبع

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

هر رفتار، گفتار یا عمل که در قالب‌های گوناگون اعم از حرکات رفتاری یا عملی، نگاه، سخن، لحن کلام و ...بروز کند و رنگ و روی خشن و تحکم‌آمیز داشته باشد و به رنجش خاطر طرف مقابل بینجامد، خشونت نام دارد.

خشونت رفتاری است که باعث آسیب عاطفی یا جسمی به طرف مقابل می‌شود و عوارضی چون خلأ عاطفی، تحقیر و ... را در او ایجاد می‌کند.

خشونت الزاماً ضرب و شتم را شامل نمی‌شود بلکه گوش نکردن به سخنان طرف مقابل، بی‌تفاوتی و بی‌توجهی به او و یا هم‌صحبت نشدن با او و مورادی از این دست که منجر به مشکل یا خلأ عاطفی طرف مقابل شود یا خشم او را برانگیزد، از جمله موارد خشونت هستند.

زهرا عطایی در گفت‌وگو با ایسنا، مهم‌ترین ریشه‌ خشونت در خانواده را عدم آگاهی دانست و اظهار کرد: گاه افراد نمی‌دانند که مصادیقی نظیر بی‌توجهی، دیر به خانه آمدن، عدم وفای به عهد یا عدم هم‌صحبتی خشونت محسوب می‌شوند و همین عدم آگاهی باعث می‌شود بدون دغدغه به ارتکاب این اعمال دست بزنند.

وی فقر و مشکلات اقتصادی و نیز برخی باورهای فرهنگی را از دیگر عوامل بروز خشونت دانست و تصریح کرد: در باورهای فرهنگی ما، زن خانواده باید تمام کارهای خانه اعم از خوراک و نظافت و رسیدگی به فرزندان را به خوبی انجام دهد و در صورت کم‌کاری مورد خشونت واقع می‌شود، برخی موارد دیگر نظیر تحکم پدر و مادر روی فرزندان، مردسالاری، پدرسالاری و ... از دیگر باورهای فرهنگی هستند که ممکن است خشونت ایجاد کنند.

این کارشناس آموزش خانواده گفت: مسئله اعتیاد، الگوپذیری غلط فرزندان از پدر و مادر در دعواها، مشکلات روحی و روانی اعضای خانواده اعم از افسردگی، اسکیزوفرنی، شخصیت دو قطبی، توهم و ... ، دایره وسیعی از عوامل دیگر در بروز خشونت در خانواده هستند.

تأثیرات خشونت بر کارکرد خانواده

این مشاور خانواده در خصوص تبعات خشونت در خانواده بر روی روابط، تصریح کرد: خشونت سبب تضعیف کارکرد خانواده و کاهش کیفیت روابط مثبت میان اعضا می‌شود، از جمله اینکه روابط زن و مرد خانواده کیفیت مطلوب خود را از دست می‌دهد.

وی در ادامه تأکید کرد: زن و مرد در زندگی مشترک باید به چهار خواسته روانی و عاطفی یکدیگر یعنی رضایت از زندگی، پیوستگیِ رابطه ذیل تعهد به یکدیگر، توافق و هم‌رأی بودن و ابراز عواطف مثبت و منفی به یکدیگر پاسخ ‌دهند که بروز خشونت سبب عملی نشدن این چهار خواسته شده و کیفیت زندگی مشترک را تضعیف می‌کند.

عطایی در خصوص تأثیرات خشونت بر فرزندان، بیان کرد: فضای گرم و صمیمی خانواده به دو نیاز فرزندان یعنی محبت و امنیت پاسخ می‌دهد، چرا که محبت رشد عاطفی و معنوی فرزندان را به دنبال دارد و امنیت نیز عملکرد رفتاری آن‌ها را مثبت و خلاقیت را در فرزندان تقویت می‌کند.

مؤلف کتاب «حقوق کودک» تأکید کرد: بروز کشمکش و خشونت میان پدر و مادر و ایجاد خفقان در محیط خانه، فضای نشاط و پویایی را از فرزندان سلب می‌کند، اعضا در کانونی سرد و جدا از یکدیگر زیست می‌کنند، دلسوزی، همدلی، صداقت و همبستگی در خانواده از بین می‌رود و اعتماد جایی در آن خانه ندارد.

عطایی بروز مشکلات در روابط خارج از خانه را نیز یکی دیگر از تبعات خشونت در خانواده دانست و تصریح کرد: علاوه بر تحت تأثیر قرار گرفتن روابط درون خانواده، معاشرت با خویشاوندان و ... نیز از بین می‌رود و فرزندان در چنین محیطی رفتار صحیح اجتماعی را فرا نمی‌گیرند.

آموزش؛ مهم‌ترین راهکار پیشگیری از خشونت

وی با بیان اینکه آموزه‌های دینی برای تمام جنبه‌های زندگی افراد توصیه‌هایی دارد، اضافه کرد: در این زمینه نیز عدم آگاهی مطرح است، یعنی اگر هر فرد به معنای رکوع و سجده در برابر پروردگار آگاه باشد و آن‌را درک کند، قطعاً خواهد توانست در کنترل خشم نیز موفق باشد.

عطایی بیان کرد: آموزش افراد بهترین و اساسی‌ترین راهکار پیشگیری از خشونت، اصلاح رفتار خشونت‌آمیز و تلطیف فضای عاطفی خانواده است تا هر کدام از اعضای خانواده در خصوص وظایف و مسئولیت‌های خود آگاهی کافی را داشته باشند.

وی با بیان اینکه آموزش حوزه گسترده‌ای را شامل می‌شود، ادامه داد: آموزش می‌تواند مبانی دینی را شامل شود و فرد باید آگاه باشد که پیامبر اسلام(ص) مسلمان واقعی را کسی معرفی می‌کند که «مسلمانان دیگر از دست و زبان او در امان باشند».

این روانشناس تربیتی ادامه داد: زمینه دیگری که باید به افراد آموزش داده شود، مهارت‌ها و راه‌های کنترل خشم است چرا که بروز خشم امری طبیعی است که برای همه افراد اتفاق می‌افتد اما مهم این است که هر فرد بتواند مهارت‌های کنترل خشم یاد بگیرد تا خود و اطرافیان از تبعات خشونت در امان باشند.

عطایی تأکید کرد: در بسیاری از موارد بروز خشم و خشونت به صورت ناخواسته است و اگر افراد بدانند که خشم چه آثار مخربی بر روح و جسم اطرافیان دارد، در جهت کنترل خشم تلاش می‌کنند.

این مدرس دانشگاه در استان بیان کرد: بسیاری از آسیب‌های جسمی حاصل روانِ پریشان و به هم ریخته افراد است که به دلیل معضلاتی مانند خشونت و در قالب مشکلات جسمی بروز می‌یابد پس اگر سطح آگاهی مبنی بر کنترل خشونت و خشم در خانواده ارتقا یابد، علاوه بر صرفه‌جویی در هزینه‌های درمانی شاهد بالا رفتن کیفیت زندگی افراد و بالیده شدن فرزندان در خانواده‌های سالم خواهیم بود.

 

ایسنا

  • هستی سعادت
  • ۰
  • ۰

استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی یکی از نکات زندگی سالم را میانه‌روی در امور دانست و گفت: تعادل و میانه روی در هر کاری سفارش شده است مثلاً نه غیر مذهبی و بی دین باشیم و نه به شدت متعصب و دیندار،  نه آنچنان به سوی ثروت برویم که دنیا و آخرت را از دست بدهیم و نه آن چنان از پول و درآمد دور باشیم که به فقر بیفتیم.

‌دکتر محمود برجعلی در برنامه‌ای که با عنوان « مهارت هدفمندی زندگی انسان» توسط معاونت فرهنگی جهاد دانشگاهی البرز در دانشگاه خوارزمی برگزار شد، اظهار کرد: در روانشناسی جدید مسئله‌ای نو به نام  روانشناسی مثبت نگرانه وجود دارد  که در آن به جای بررسی  نقطه ضعف‌ها،  نواقص و اختلالات و آسیب‌ها، ‌تمرکز خود را بر  ظرفیت‌ها و توانمندی‌های انسان‌ها می گذارد.

وی در ادامه گفت:  این نوع روانشناسی به آموزه‌های دینی ما نیز نزدیک است، چون ما مسلمان هستیم و به قرآن و اهل بیت اهمیت می دهیم،  اما متاسفانه به اندازه کافی با قرآن انس نداریم.

برجعلی در ادامه اظهار کرد: یکی دیگر از مولفه‌هایی که به ما کمک می‌کند تا زندگی با کیفیتی داشته باشیم، ‌هدفمندی است  چون علاوه بر ایجاد احساس خوشبختی، ‌راه زندگی را هم برای ما مشخص می‌کند.

این استاد دانشگاه خوارزمی در خصوص تاثیر فضای مجازی بر زندگی گفت: ‌امروزه فضای مجازی رقیبی اصلی برای مراکز آموزشی و روانشناسی است  که مرجعیت این مراکز را ‌تا حدود زیادی کاهش داده، ‌اساتید، معلمین و والدین ‌در گذشته مرجع اصلی ما بودند و در روزگار امروز این مرجعیت تا حدودی از بین رفته و فضای مجازی جایگزین آن شده است.

به گزارش ایسنا، ‌ برجعلی در ادامه ‌در خصوص فضای مجازی گفت: فضای مجازی اقیانوسی پهناور است که به اندازه فقط یک وجب عمق دارد  به معنی آن که سطح گسترده‌ای از اطلاعات را با حجم کم در اختیار ما  می گذارد، امروز اکثر مردم بر دانایی و اطلاعات خود تاکید و ادعای فراوانی دارند. البته در فضای مجازی اطلاعات مهم و غیر مهم، ‌مفید یا غیر مفید  وجود دارد چگونگی استفاده از آن بستگی به کاربرد دارد.

 وی در ادامه اظهار کرد:  ما بحران های زیادی در زمینه های مختلف اقتصادی،  سیاسی و  اجتماعی  تجربه می‌کنیم، بحران پس از بحران ظرفیت اجتماعی جامعه را دچار کاهش و دچار وقفه می‌کند.

استاد روانشناسی دانشگاه خوارزمی در خصوص اینکه چگونه می توانیم زندگی باکیفیت تری داشته باشیم گفت: باید تلاش کنیم تا از چیزی که هستیم بهتر باشیم و خود را ارتقاء دهیم،  در این زمینه امام کاظم(ع) می‌فرمایند کسی که دو روزش مساوی باشد مغبون و فردایش بدتر از امروز باشد، ملعون است. این در واقع همان بحثی است که خارجی ها با عنوان پویایی از آن یاد می‌کنند، پویایی در زندگی به معنای آنکه فعال باشد و دست از تلاش بر ندارد، یعنی انسان کارهایی بکند که ‌احساس خوشبختی و رضایت داشته باشد.

 برجعلی ‌در خصوص انسان‌های سالم گفت: ‌انسان سالم باید هدفمند زندگی کند و هدف وسیله ای برای افزایش کیفیت زندگی او باشد. متاسفانه ما به اندازه لازم با قرآن مانوس نیستیم وگرنه قرآن راهکارهای بسیار مناسبی برای افزایش کیفیت زندگی می دهد،  فردی به نام یونگ می گوید من به عنوان یک مسیحی  به قدری با قرآن انس داشتم که به من  مسلمان مسیحی می‌گفتند، او می گوید ‌ یکی از اشکالات شما  بلد نبودن دعا و نیایش است. ویلیام جیمز پدر روانشناسی هم می گوید،  یکی از مولفه های انسان سالم دعا و نیایش های اوست.

‌استاد دانشکده روانشناسی دانشگاه خوارزمی در ادامه در خصوص ویژگی های یاد شده انسان سالم در قرآن گفت:  ما در قرآن سوره فرقان را داریم که از آیه ۶۳ به بعد ۱۰  نکته را در خصوص ‌زندگی بهتر به ما ارائه می کند.  دین حداقل سه مولفه دارد،  اول اعتقاد، دوم رفتار و ‌سوم اخلاق. ‌امروزه فرزندان ما شاید در اخلاق قوی باشند اما ‌متاسفانه در رفتار و اعتقاد ضعف‌هایی را می بینیم.

وی افزود: دین یک مجموعه کامل از سه مورد یاد شده است که ضعف یا اختلال در هر کدام از این  موارد باعث ایجاد ضعف در دیگر موارد می شود باید همه این سه مورد در کنار هم باشد تا دینداری ما کامل شود؛ در کنار این سه مورد مهم که باید به آنها عمل شود مثلثی به نام مثلث افراط وجود دارد که باید از آن دوری گزید.

برجعلی در خصوص مثلث افراط  توضیح داد: ‌ راس های این مثلث عبارتند از خواب افراطی، ‌شهوت افراطی و خوراک افراطی  که به ترتیب حیوانات خرس، خوک و گاو نماد آنها هستند.

‌وی در ادامه در خصوص افرادی گفت که دچار نشخوار فکری هستند، اظهار کرد: ‌برخی افراد ‌دچار نشخوار فکری هستند و افکار مزاحم و ناراحت کننده مدام در ‌ذهنشان می چرخد و کارهای روزمره شان را دچار اختلال می کند، البته مقدار این افکار مزاحم  هنگام نماز چند برابر می‌شود.

این استاد دانشگاه تصریح کرد: البته شهدا هم مثال های خوبی برای این مسئله هستند، شهدا هم مانند ما انسان‌های معمولی بودند و درگیری ها و احتیاجات روزمره ما را هم داشتند اما نکته متفاوت درباره این عزیزان نوع برخورد این افراد با اتفاقات و پرهیزگاری است.

وی افزود: مشکل دیگر ما عمل نکردن است و به سخنان و وعده‌های خود عمل نمی کنیم، ما فقط به خوبی قول می دهیم اما ‌زمانی که پای عمل می رسد پا پس می‌کشیم و افراد شعاری هستیم.

‌استاد دانشگاه خوارزمی در ادامه هر انسان را دارای سه بعد شخصیتی دانست  و اظهار کرد: شخصیت هر انسان از سه بخش تشکیل شده است اول  افکار و باورها،  دوم عواطف و احساسات و  و سوم رفتار و عملکرد، ترتیب این بعدهای شخصیتی بسیار مهم است چون به شدت بر یکدیگر تأثیر می‌گذارند، افکار ما هستند که بر روی  شناخت خوب یا بد ما از خدا  به  ما کمک می‌کنند.

برجعلی ‌در ادامه ‌رعایت 10 نکته اساسی ‌را ‌برای ‌زندگی بهتر و ‌باکیفیت‌تر ‌موثر دانست و گفت:  این نکات نکاتی است که افراد سالم به آنها عمل می کنند و ما ‌برای داشتن زندگی با کیفیت  باید به آنها عمل کنیم.

وی افزود: نکته اول فروتن بودن است، فروتن بودن از  صفات برجسته پیامبر اسلام بوده، در  شخصیت ایشان هیچگونه کبر و غرور وجود نداشته است، نکته دوم برای داشتن زندگی با کیفیت ملاحظه کار و ملایم رفتار کردن  با جاهلان است، نکته سوم در این خصوص مراقبت از رفتارهای دینی است که همان عمل به  مسائل شرعی و دینی است.

این استاد دانشگاه خوارزمی اعتقاد به معاد را نکته بسیار مهم دانست و افزود:  اعتقاد به معاد و معاد باوری باعث ایجاد هدف و انگیزه در افراد می‌شود و زندگی ما را جهت‌دار می‌کند افراد غیر معتقد، به پوچی و بی هدفی می‌رسند و در برخی از موارد ما شاهد خودکشی افراد بی هدف هستیم.

وی افزود: مورد پنجم تعادل و میانه روی است،  تعادل و میانه روی در هر کاری سفارش شده است نه غیر مذهبی و بی دین باشیم و نه به شدت متعصب و دیندار، ‌نه آنچنان به سوی ثروت برویم که دنیا و آخرت را از دست بدهیم و نه آن چنان از پول و درآمد دور باشیم که به فقر بیفتیم.

 استاد دانشگاه خوارزمی یقین را نکته دیگری از نکات  زندگی افراد سالم دانست و اظهار داشت: یقین نکته بسیار مهمی در زندگی افراد سالم است، ‌چگونه افراد یقین بسیار بالایی دارند معنی خدا را در همه امور  و در همه کارها می بینند،  سلامتی ، شفا، پیشرفت و درآمد را فقط از خدا می خواهند.

وی خاطرنشان کرد: نکته هفتم در زندگی این افراد  اهل زنا نیستند، ‌یعنی به سلامت جنسی خود اهمیت می‌دهند،  طبق گفته سازمان جهانی بهداشت انسان سالم باید  شش سلامت را داشته باشد، سلامت فیزیکی یا جسمانی،  سلامت فکری،  سلامت اجتماعی، سلامت هیجانی_ عاطفی و سلامت جنسی.

برجعلی ادامه داد: مورد هشتم در  این لیست،  دروغ نگفتن است،  این افراد اهل دروغ نیستند و دروغ هم نمی گویند، ‌در مذمت دروغ آیه ها و حدیث های بسیاری وجود دارد یکی از صفات برجسته منافقین دروغ است.

 وی در خصوص مورد نهم گفت:  این افراد حرف زشت را با حرف خوب جواب می دهند، زمانی که به دور از شعر جام می دهند بازخورد این افراد خوب است همانند ‌رفتاری که ائمه با  دشنام دهندگان خود داشتند که بسیار مثال زدنی است.

این استاد دانشگاه ادامه داد: مورد دهم حفاظت از خانواده است، ‌افراد سالم از خانواده خود به خوبی حفاظت و مراقبت می کنتد.

وی کیفیت زندگی را از لحاظ روانشناسی نیز توضیح داد و گفت:  هر انسان سه نوع بهزیستی دارد،  بهزیستی احساسی، روانی و  اجتماعی. برای داشتن احساس خوب و خوشبختی باید به آنها عمل کنیم،  احساس شادکامی مهم است و باید برای دستیابی به آن تلاش کنیم و مثبت اندیش باشیم البته نباید آسان گیری را فراموش کنیم. نکته دیگر برای افزایش کیفیت زندگی این است که کینه و بغض را از خود دور و غبطه را جایگزین حسدهای خود کنیم،  تفریح را فراموش نکرده و قناعت در پیش بگیریم. با کمک به دیگران هم  افراد دیگر را شاد می کنیم هم از خویش راضی و خشنود می شویم و این نیز قدمی برای رسیدن  به زندگی با کیفیت است.

 وی در ادامه افزود: ‌ما باید خوشبین باشیم تا خوشبخت شویم خود را در مشکلات زندگی بیشتر کنیم و علاوه بر افزایش ارتباط با محیط اطراف دیگران را هم راحت و آسوده ببخشیم.

 

ایسنا

  • هستی سعادت